English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4788 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bail out U کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
to stand at [by] the window U کنار پنجره ایستادن
pickets U جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
picketed U جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
picket U جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
ido not feel my legs U نیروی ایستادن یا راه رفتن ندارم
sheer U کنار رفتن
step aside U کنار رفتن
side step U کنار رفتن
win by retirement U پیروزی با کنار رفتن حریف
to queue [line] up for tickets U برای بلیط در صف ایستادن
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiaries U باقیمانده در محل برای حفافت
safety island U سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
scribing U روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
Berlin U کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
knock on U بلند شدن توپ از زمین ازضربه دست بازیگر
knock-on U بلند شدن توپ از زمین ازضربه دست بازیگر
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
Please put these clocolates aside for me . U لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
chain plate U صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
angle block U سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
adds U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
ribbons U تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
ribbon U تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
standstill U در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
slush funds U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
straddles U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddle U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddled U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
boilerplating U قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
trip the light fantastic <idiom> U رفتن برای رقصیدن
prompt to go U اماده برای رفتن
quick out U نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
gressorial U مناسب برای راه رفتن
fluctuability U امادگی برای بالاوپایین رفتن
sick call U تجمع برای رفتن به بهداری
to stretch one's legs U برای ورزش راه رفتن
to be coming up to meet U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come to meet U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to step out U برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
to come towards U به طرف کسی رفتن برای برخورد
turn out <idiom> U رفتن برای دیدن یا انجام کاری
sand shoes U یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to ride on the bus U سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
shore leave U مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
to go to U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to be after somebody U پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
to go clubbing U به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
to go away U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
Which bus do I take for the opera? U برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
Which bus do I take to Victoria Station? U کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
cell protection U حفافت سل
preservation U حفافت
safekeeping U حفافت
custody U حفافت
protection U حفافت
security U حفافت
safe guard U حفافت
egis U حفافت
conservation U حفافت
format U حفافت حافظه و..
safe keeping U حفافت توجه
memory protection U حفافت حافظه
self protection U حفافت از خود
shielded U حفافت شده
safeguarding U حفافت کردن
protect U حفافت کردن
file protection U حفافت پرونده
file protection U حفافت فایل
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
conservable U قابل حفافت
safeguards U حفافت کردن
safeguarded U حفافت کردن
system security U حفافت سیستم
collective protection U حفافت جمعی
collective protection U حفافت گروهی
storage protection U حفافت حافظه
safeguard U حفافت کردن
storage protection U حفافت انباره
soil conservation U حفافت خاک
overcurrent device U دستگاه حفافت
formats U حفافت حافظه و..
maintenance U حفافت کردن
protects U حفافت کردن
degree of protection U میزان حفافت
protection key کلید حفافت
physical security U حفافت تاسیسات
anodic protection U حفافت اندی
anti skid protection U حفافت از لغزش
armor protection U حفافت زرهی
protect by fuse U حفافت با فیوز
impedance protection U حفافت امپدانس
protection ring U حلقه حفافت
protection level U سطح حفافت
data protection U حفافت داده ها
block protection U حفافت بلوک
shield U حفافت کردن
guards U حفافت کردن
protection U عمل حفافت
shields U حفافت کردن
guarding U حفافت کردن
cathode protection U حفافت کاتدی
data encryption U حفافت داده
guard U حفافت کردن
protecting U حفافت کردن
x ray protection U حفافت رونتگن
safety gap U دهانه حفافت
aby U ایستادن
to stand by U ایستادن
ceases U ایستادن
stops U ایستادن
be under way U ایستادن
to come to a stand U ایستادن
stand U ایستادن
to fetch up U ایستادن
seogi U ایستادن
cease U ایستادن
stopping U ایستادن
abye U ایستادن
stop U ایستادن
abided U ایستادن
ceased U ایستادن
ceasing U ایستادن
abides U ایستادن
stopped U ایستادن
write protect ring U حلقه حفافت از نوشتن
shielding region U ناحیه حفافت کننده
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
file protect ring U حلقه حفافت پرونده
shield U حفافت کردن درمقابل
protected location U مکان حفافت شده
protecting ring U حلقه حفافت کننده
to keep watch and ward U حفافت یادفاع کردن
protective fire U اتشهای حفافت کننده
distance protection U وسیله حفافت فاصله
high tension protection U حفافت فشار قوی
environmental conservation U حفافت محیط زیست
shields U حفافت کردن درمقابل
anticorrosive protection U حفافت در برابر خوردگی
insulation against vibration U حفافت در برابر ارتعاش
insulation protection U حفافت عایق بندی
protected field U میدان حفافت شده
overload protection U حفافت بار زیاد
unprotected field U میدان حفافت نشده
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
cryptosecurity U حفافت مکاتبات رمزی
cryptoguard U مسئول حفافت رمز
wards U محجور حفافت بخش
ward U محجور حفافت بخش
copy protection U حفافت دربرابر کپی
keep U حفافت امانت داری
keeps U حفافت امانت داری
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
data encyption standard U استاندارد حفافت داده
power system protection U حفافت سیستم قدرت
file protect ring U حلقه حفافت فایل
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
software protection U حفافت نرم افزاری
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
haehiji daeh U ایستادن ازاد
standing room U جای ایستادن
team line up U به صف ایستادن تیم
hustings U جای ایستادن و
To stand in a queue (line). U توی صف ایستادن
shiko dachi U ایستادن دایرهای
fudo dachi U محکم ایستادن
hunker U سرپا ایستادن
stagnating U از جنبش ایستادن
stagnates U از جنبش ایستادن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1لطفا بیاین دنبالمون
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com